:..:

 

 

تلخ ترین قسمت زندگی اون جاییه که آدم به خودش میگه :

 

چی فکر می کردیم و چی شد !!....

به یاد زلزله اهر - هریس - ورزقان

 

 





تاریخ و ساعتی که هیچ وقت از ذهن مردم آذربایجانم پاک نخواهد شد....

وحشتناکترین لحظات زندگیم که با هر ساعت و ثانیه ای  که از رویش سپری میشد

خبرای بد بیبشتر و بیشتر شنیده میشد .فاجعه ای که عمقش حد و مرزی نداشت...

یکسال از این حادثه گذشت ولی هنوز درد مردمم التیام نیافته است، درد بچه ای که

 یکسال است مادرش را ندیده، درد پدری که در یک روز عزاداره کل اعضای

خانواده اش بود، درد سربازی که وقتی به خانه برگشت نه خانه بود و نه خانواده...

درد من بزرگ است ،درد من دردیست که در این یکسال جای زخمش هنوز درد دارد...
 

یا رب

 

خدایا شب های قدر که گذشت . . .

تو این شب های آخر ماه رمضان . . .

به بخشندگی ات ... مرا ببخش

به مهربانیت ... مرا عذاب نکن

به توبه پذیری ات ... توبه ام را بپذیر

یارب ... بارب ... یارب
...ما را پاک از این ماه خارج کن

 

به ظاهر روشن فکر

 

از آدمای به ظاهر روشن فکر متنفرم ، از همونایی که فکر میکنن هیشکی نمیفهمه و

فقط خودشون حالیشونه از همونایی که سعی میکنن خود واقعیشون رو مخفی کنن...

یادمه وقتی همومن خانوم بازیگره که رفت خارج و برا یه مجله جلو دوربین لخت شد

همین آدمای به ظاهر همچی دون اومدن گفتن آزادی یعنی همین آزادی یعنی اینکه هرکی

هرچی دوست داره بپوشه و هرجور که دلش میخواد راه بره، نفس بکشه....

حالا چی شده به اونایی که روزه میگیرن میگین امل؟؟

عزیزم آزادی یعنی احترام گذاشتن به عقاید هم دیگه...

در ضمن روشن فکری هم به اینجور چیزا نیست .

 


 

دل نوشت: چون ماتِ تُوام، دگر چهِ بازم!؟