آذربایجانم ، دلم، سرای امیدم لرزید و به خون نشست

 

قسمتی از تنم

وطنم

امروز لرزید

قسمتی از دلم

ایرانم...
 
امروز مرد

آذرم به خون نشست

آذرم به خون تپید
 
 

پ.ن : امروز وحشتناک ترین روز زندگیم رو تجربه کردم، در یک لحظه تمام کارهایی
 
 که کرده بودم اومد جلوی چشمم و اون وقت بود که فهمیدم از مرگ می ترسم

هرشب شب قدر است اگر قدر بدانیم...

 

 

خطا از من است میدانم.سالهاست گفته ام "ایاک نعبد "اما به دیگران هم دل سپرده ام ...

از من که سالهاست گفته ام "ایاک نستعین"اما به دیگران هم تکیه کرده ام..

اما به حرمت این شبها رهایم نکن...