سال 92 مبارک

مانده تا برف زمین آب شود.
مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه چتر.
ناتمام است درخت.
زیر برف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد
و فروغ تر چشم حشرات
و طلوع سر غوک از افق درک حیات.
مانده تا سینی ما پر شود از صحبت سمبوسه و عید.
در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد
و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه برف
تشنه زمزمه ام.
مانده تا مرغ سرچینه هذیانی اسفند صدا بردارد.
پس چه باید بکنم
من که در لخت ترین موسم بی چهچه سال
تشنه زمزمه ام؟
بهتر آن است که برخیزیم
رنگ را بردارم
روی تنهایی خود نقشه مرغی بکشم.
سهراب سپهری
پ.ن : سال91 برای من یکی که سال زیاد خوبی نبود اما باز خدارو شکر
چون میتونست از این بدتر هم باشه ولی ایشالا که سال 92 نه تنها برای من
بلکه برای همه سال خوبی باشه...
سال در پایان است...
نکند مهر تو با تقویم است..
من ز تقویم دلت باخبرم...
همه ماهش مهر است...
همهروزش احساس...
زنده باشی ای دوست، شاديت افزون باد...