دلم گرفته است

 

دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی ست
  

رازی که خطر کنندگان می دانند  

          در بازی خون برندگان می دانند

                            با باله شکسته پر کشیدن هنر است   

                                                      این را همه پرندگان می دانند...

تولدم مبارک.....

دقیقه های دلتنگ ، ثانیه های لبریز
صدای پای خش خش ، دختر برگ و پاییز

گل پونه های وحشی ، نسترنای بی تاب
نگاه آبی ِ عشق ، دختر مهر و مهتاب

پنجره ها رو وا کن ، برگا شدن طلایی
تکیه بده به ابرا ، دلا شدن هوایی

با ریتم خیس بارون ، برقص میون باغچه
اُرکیده رو صدا کن ، برای خواب ِ طاقچه

تو حسرت ِ نگاتن ، پنجره ها ی دلتنگ
همنفس ی صداتن ، قناریای خوشرنگ

خورشید ماه مهری ، نارنجی و طلایی
زردی عطر لیمو ، تلخی آشنایی

چشمای جاده گریون ، صورت ی کوچه خیسه
ستاره تا ستاره ، شب از تو می نویسه

من بودم و تو بودی ، پرنده بود و پرواز
غزل ترانه می شد ، تو کوچه باغ آواز


 از کتاب تولدت مبارک ص 28  شایا تجلی