kiss the lovely face of God...

میشه خدا رو حس کرد تو لحظه های ساده

هفته پیش بود که با دوستم سعیده سری به کتابفروشی زدیم.  داشتم همینطوری قفسه ها رو نگاه می کردم که چشمم به این کتاب افتاد: روی ماه خداوند را ببوس، اسمش برام خیلی جالب اومد برا همین خریدم و اومدیم بیرون.
 امروز نشستم کامل همشو خوندم (تقریبا ۱۲۰ صفحه است). کتاب خیلی خیلی قشنگی هست. یه جور رمان عاشقانه- فلسفی که داستان رو روی محور جستجوی خدا و نشانه هایی که توی زندگی ما داره یا نداره!، بیان میکنه.
پیشنهاد می کنم حتما بخونینش. روی ماه خداوند را ببوس نوشته مصطفی مستور .

جبران خلیل جبران:

 

  • به یکدیگر مهر بورزید‌‌ اما از مهر بند مسازید: بگذارید که مهر دریای مواجی باشد در میان دو ساحل روحهای شما.

 

  • خداوند برای حقیقت دروازه های بسیاری تعبیه کرده است تا به هر مومنی که بر آن ها می کوبد خوش آمد بگوید.

 

  • و هنگامی که سیبی را با دندان می شکافی در دل با او بگو: «تخم های تو در تن من خواهند زیست، و شکوفه های فردای تو  در دل من خواهند شکفت، و عطر تو نفس من خواهد بود، و ما با هم در همه فصلها شادی خواهیم کرد».

 

  • به من مي گويند: اگر برده اي را خفته ديدي بيدارش مكن شايد خواب آزادي را مي بيند و من به آنها مي گويم: اگر برده اي را خفته ديديد بيدارش كنيد و آزادي را برايش توصيف كنيد.

 

 

عزیز دلم

اگر باران نیستی، عزیز دلم!
درخت باش،سرشار از باروری … درخت باش!و اگر درخت نیستی، عزیز دلم!

سنگ باش،

سرشار از رطوبت … سنگ باش!

و اگر سنگ نیستی، عزیز دلم!

ماه باش،

در رؤیای عروست .. ماه باش”

{چنین گفت زنی

در تشیع جنازه‌ی فرزندش}

محمود درویش.......

جمهوری اسلامی

جمهوری ما نشانگر اسلام است

افکار پلید فتنه‏جویان خام است

جمهوری اسلامی ما جاوید است

دشمن زحیات خویشتن نومید است