اینجا چراغی روشن است...
میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را
میجویمت چنانکه لب تشنه آب را/
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیدهدمان آفتاب را/
یا کودکان خفته به گهواره، خواب را/
بایستهای چنانکه تپیدن برای دل
یا آنچنان که بال پریدن عقاب را/
حتی اگر نباشی میآفرینمت
حتی اگر نباشی میآفرینمت
چونان که التهاب بیابان سراب را/
ای خواهشی که خواستنیتر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را/
پ.ن :
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱:۳۴ ب.ظ توسط یک شرقی