هست نیست هست نیست هســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
احساس ِ مسافري را دارم
که بايد برود
و نمي داند به کجا
بليط سفر به ناکجا را
من سال هاست در مشتم ميفشرم
کجاست راننده
تا لگد به در ِ مستراح ِ بين راهي ِ اين زندگي بکوبد
فرياد بزند که جا نماني
کجاست
علیرضاروشن
پ.ن : دل بسته ام به پاییز شاید دوباره سر مهر بیایی....
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۳۵ ب.ظ توسط یک شرقی
|