خدا
باران که شدی... مپرس این خانۀ کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکی است
باران که شدی پیاله ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکی است
باران! تو که از پیش خدا می آیی...
توضیح بده عاقل و فرزانه یکی است
بر درگه او چونکه بیفتند به خاک
شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکی است
با سورۀ دل اگر خدا را دیدی
حمد و فلق و نعرۀ مستانه یکی است
این بی خردان خویش خدا می دانند
این جا سند و قصه و افسانه یکی است
از قدرت حق هرچه گرفتند به کار
در خلقت حق، رستم و موریانه یکی است
گر درک کنی خودت... خدا را بینی
درکش نکنی... کعبه و بتخانه یکی است!
+ نوشته شده در شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱:۶ ب.ظ توسط یک شرقی
|