تور را فرشته ها گرفته بودند
بدون آنکه تایی
در عاقبتش بخورد
پری ها قند می ساییدند
آنقدر که برف شیرینی می آمد
عزرائیل در لباس جدیدش
خطبه می خواند
" و این بار سوم است که می پرسم
دوشیزه مکرمه
خانم مهربان
شاعر می شوی؟ "
پ.ن: میدانی این آرامش ظاهرم گمراهت نکند، در درون خانه به دوشم.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۲ ق.ظ توسط یک شرقی